در یک مزایده استثنایی برنده شده بود. خوشحال بود. ترجیح داد سیگاری بگیراند و کمی قدم بزند. وقتی سیگارش را برلب گذاشت دستی جلو آمد و آن را روشن کرد. مرد تشکر کرد و به را ه خود ادامه داد. کمی جلوتر، ترمز ماشینی برید. به پیاده رو آمد و او را زیر گرفت. مرگ فندکش را توی جیب گذاشت و سوت زنان از آنجا دور شد.
رسول یونان