دل آشوب

اینجا کسی در خلوت خودش آهسته میمیرد

دل آشوب

اینجا کسی در خلوت خودش آهسته میمیرد

بد شانس

در یک مزایده استثنایی برنده شده بود. خوشحال بود. ترجیح داد سیگاری بگیراند و کمی قدم بزند. وقتی سیگارش را برلب گذاشت دستی جلو آمد و آن را روشن کرد. مرد تشکر کرد و به را ه خود ادامه داد. کمی جلوتر، ترمز ماشینی برید. به پیاده رو آمد و او را زیر گرفت. مرگ فندکش را توی جیب گذاشت و سوت زنان از آنجا دور شد. 

رسول یونان