دل آشوب

اینجا کسی در خلوت خودش آهسته میمیرد

دل آشوب

اینجا کسی در خلوت خودش آهسته میمیرد

علیرضا روشن

به جای کوه آسمان دریا

فقط جای خالی تو را میبینم

قلبم داره از سینه در میاد... چند قدم تا مرز جنون...

کاش

دلم می خواست زمان را به عقب برگردانم
نه برای اینکه کسانی که رفتند را برگردانم
می خواستم نگذارم که بیایند
که نبینم می روند !

عزیز دلم را به خدا میسپارم

بعضیا تو زندگیه آدم هستن که ؛ هرچقدر اذیتت کنن ، هرچقدر ناراحتت کنن ...
باز آدم یادش میره و دلت واسشون تنگ میشه.مثل همین الان مثل همین چند روز 

نمی بخشمـ کسانی را که هر چه خواستند با من
با دلمـ ،
با احساسمـ کردند
و مرا در دور دستـ خودمـ تنها گذاردند
و منـ امروز به پایان خودمـ نزدیکمـ 

لحظه های خوب من در خواب بود
باغ گل از اشک من سیراب بود
دل به اقیانوس میدادم ولی
قسمت من خلوت مرداب بود

پیش بیا‌! پیش بیا‌! پیش‌تر
تا که بگویم غم دل بیش‌تر
دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست
ای تو به من از خود من خویش‌تر
دوست‌تر از آن که بگویم چه‌قدر
بیش‌تر از بیش‌تر از بیش‌تر
داغ تو را از همه داراترم
درد تو را از همه درویش‌تر
هیچ نریزد به‌جز از نام تو
بر رگ من گر بزنی نیشتر
فوت و فن عشق به شعرم ببخش
تا نشود قافیه ‌اندیش‌تر

قیصر امین پور

بی تو چه کنم

من بی تو چه کنم ای آرام دلم

دلتنگ توام غزلم

از یادت چو روم میسوزد جگرم

غم آید به سرم

نمیدونم که میدونی که چقدر جدایی سخته

 اگه قسمت من اینه نمیگم گناه بخته

حرف تازه ای ندارم که از این فاصله رد شم

جون به لب شدم که شاید تو بگی می مونی پیشم